خدا بركت بده
حال كردم
دمت گرم
مشعر حق عظم منا كرده اي
كعبه شش گوشه بنا كرده اي
تير تنت را به مصاف آمد است
تير سرت را به طواف آمد است
بر سر ني زلف رها كرده اي
با جگر شيعه چه ها كرده اي
باز كه هنگامه بر انگيختي
بر جگر شيعه نمك ريختي
كو كفني تا كه بپوشم تنت
آه از آن لحظه كه بر سينه ات
بوسه نشاندند لب تيرها
آه از آن لحظه كه بر پيكرت
زخم كشيدند به شمشيرها
آه از آن لحظه كه اصغر شكفت
در هدف چشم كمانگيرها
آه از آن لحظه كه سجاد شد
هم نفس ناله زنجيرها
بي سر و سامان توام يا حسين
دست به دامان توام يا حسين
مرز در عقل و جنون باريك استكفر و ايمان چه به هم نزديك استعشق هم در دل ما سردرگممثل ويراني و بهت مردمگيسويت تعزيتي از روياشب طولاني خون تا فرداخون چرا در رگ من زنجير استزخم من تشنه تر از شمشير استمستم از جام تهي حيرانيباده نوشيده شده پنهانيباده نوشيده شده پنهانيعشق تو پشت جنون محو شدههوشياريست مگو سهو شدهمن و رسوايي و اين بار گناهنو و تنهايي و آن چشم سياهاز من تازه مسلمان بگذر بگذربگذر از سر پيمان بگذر بگذردين ديوانه به دين عشق تو شدجاده ي شك به يقين عشق تو شدمستم از جام تهي حيرانيباده نوشيده شده پنهانيباده نوشيده شده پنهاني\
"متن ذيل طولاني ست. دست من هم نيست. بقدر حوصله بخوانيد. ,"واين جمله القا کننده ي حسي است براي خواندن تمامي مطلب...
آجرک الله انشاءالله
التماس دعا