خواهش ميکنم، متاسفانه اين مشکليه که دوستان ديگه هم مطرح کردند ...و کاري از دستم ساخته نيست
با عرض احترام و ادب
مصرع سوم فکر کنم يک هجا کم دارد
موفق باشيد
تو درد دلت به غار مي گفتي
من رو سوي قعر چاه مي آوردم
در مورد اين خاندان انگار تمام شاديها توام با رنجه...
دست مريزاد، اولين باره از اين زاويه ديد براي مبعث شعر ميشنوم
سلام طبق قولم
وفاي بعهد
چشم ما روشن
شعر جديد و ما بي خبر....!!!!
وقتي تو پناه بر حرا مي برديمن نيز به تو پناه مي آوردم
يک بقچه ي نان و آه مي آوردم
تو غصه ي اهلِ جهل مي خوردي ( و )من توي شب تو ماه مي آوردم
همسفره ي وحي مي شدم با تو ( من )بر راستي ات گواه مي آوردم
هر بار خدا که جلوه گر مي شد(؟)من هم افقي نگاه مي آوردم
گفتند به تو : ((بخوان))... نوشتن (پس ) چه؟بايد قلمي سياه مي آوردم * * * * * * * * *وقتي که تو و فاطمه ات ( مي )رفتيدبر خاطره ات پناه مي آوردم
تو درد دلت به غار مي گفتي (و)من رو سوي قعر چاه مي آوردم