• وبلاگ : مرمي
  • يادداشت : گفتند به تو : ((بخوان))...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 18 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام عيد شما هم مبارک. انتخاب زيبايي کرديد براي امروز. فقط مولا علي (ع) مي تونيد امروز رو توصيف کنه. غزل هم زيبا بود مخصوصا زاويه اش. فقط مصرع هاي اول وزنش با مصرع دوم نمي خونه. شايدم من بد مي خونم. فکر کنم مصرع هاي اول يه هجاي بلند کم داره.

    وقتي تو پناه بر حرا مي بردي
    من نيز به تو پناه مي آوردم

    از سمت خديجه اي که تنها بود ( او )

    يک بقچه ي نان و آه مي آوردم


    تو غصه ي اهلِ جهل مي خوردي ( و )
    من توي شب تو ماه مي آوردم


    همسفره ي وحي مي شدم با تو ( من )
    بر راستي ات گواه مي آوردم


    هر بار خدا که جلوه گر مي شد(؟)
    من هم افقي نگاه مي آوردم


    گفتند به تو : ((بخوان))... نوشتن (پس ) چه؟
    بايد قلمي سياه مي آوردم
    * * * * * * * * *
    وقتي که تو و فاطمه ات ( مي )رفتيد
    بر خاطره ات پناه مي آوردم


    تو درد دلت به غار مي گفتي (و)
    من رو سوي قعر چاه مي آوردم

    پاسخ

    سلام. از نظر لطف شما و راهنمايي هاتون ممنونم.