ندهد فرصت گفتار به محتاج ، کريم
گوش اين طايفه آواز گدا نشنيده ست ...
گاهي که باران مي وزد زير پتوي گريه ها..
همين که بخوانيدمان کافي است..راضي به زحمت هاي ديگر نيستيم...
امشب دل رسواي ما ، دارد هواي کربلا ...
.
بسم ا...
ايول.خيلي با حال بود.پس تو کار شعر و شاعري هم هستين!!!
راستي شناختين که؟بهشت رضا،بعد از دعاي کميل و شما ظرف غذا به دست.ما هم مثل خل و چلا ريختيم دورتون.يادتون اومد؟
حالا اگه گفتين من کدومشون بودم؟
سر بزنيد.
يا علي
سلام.به روزم با شعري براي جانبازان.
يا انيس من لا انيس له ...
به روزم
من بلبلم و به عشق گل ميخوانم...
آتش به سرو موج به دل....
بسيار زيبا بود و...
رباعي دل انگيزي بود.
ناخوداگاه لبخند زدم...