بزرگي را پرسيدند:
زندگي چند بخش است؟
گفت :کودکي و پيري....
گفتند:پس جواني چه؟
گفت: "فداي حسين"
روز جوان مبارک
اين بلاگفا هم عجب بهانه اي دست شما داده!
بسيار زيبا بود
جناب آقاي ميري
ميخواستم بپرسم شما يه دوست قديمي به اسم آقاي عبدي ميشناسيد؟
لطف مي کنيد درباره نظرتان توضيح بفرماييد؟
از نظر شما روضه باز بود؟؟
بر هر نفس تو چارقل مي خوانم
سلام
از نظرتان متشکرم، ولي متوجه نشدم شايد هم نپذيرفتم، اساس اين اتفاق سکته آور است..، اشاره ها ما را به عمق ماجرا ارجاع ميدهد شايد اصلا شاعر آن مصائب را نگفته باشد اما ذهن ما آماده ي يادآوري آن است حس ميکنم در پرده سخن گفتم. ولي از کجاي ماجرا بگوييم که دردآور نباشد ...کسي که بيشتر با اين خاندان مرتبط است با آوردن نام حسين و فاطمه هم اشک ميريزد ...ذهن هر چه با اين خاندان بيشتر باشد آماده تر است براي يادآوري مصائب...
باز هم ممنون