سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تضاد حجاب و عفاف !!

ارسال‌کننده : محمد رضا میری در : 89/6/7 4:7 عصر

چندین سال قبل یعنی شاید سال 73 در پایتخت، دختری که اسم بی مسمّایش سمیّه بود، با پسری طرح دوستی ریخت و در حالی که خانواده می دانستند او را بارها و بارها به خانه آورد. و این مراوده بالاگرفت تا جایی که دختر  پیشنهاد کرد که پسر، خانواده او را بکشد و با هم فرار کنند. و پسر پذیرفت و کار را از جای راحت تر یعنی دو خواهر کوچکتر سمیه شروع کرد. و بعد هم دستگیری و.....

آن سال ها هفته نامه ای بود حوادث نام، که از اسمش پیداست قرار بود چه با ذهن مخاطب و کلا افکار عمومی بکند. کاری که سال های بعد باعث توقیف و لغو امتیاز آن شد. من اولین بار در این هفته نامه بود که به سوالی بزرگ بر خوردم. عکس سمیه در دادگاه دختری را نشان میداد محجوب و معصوم، با چادر مشکی و یک رو گیری تنگ.....
شبهای قدر رسید و من حدس میزنم با شیطنت رسانه ای در خانه سمیه مراسم احیا برگزار کردند و عجیب هم پوشش دادند و البته عده ای مردم خداجو هم درحدی که کوچه پر بشود و سوژه دست عکاس بدهد، در این مراسم شرکت کردند. و جراید تلاش کردند خانواده سمیه و سمیه را مذهبی نشان دهند. و این در حالی بود که پرونده سمیه آخرین مراحل قبل از صدور حکم را به جرم قتل عمد می گذراند.

بگذریم. خلاصه اینکه با ذهن بی آلایش جوانان ما بر سر این جریان آن شد که حتی دیوارهای شهر ما را هم این شعار نویسی گرفت که: سمیه معلم عشق! و البته همراه با همان تصویر معروف قلب تیر خورده..... و این یعنی نادیده گرفته شدن هزار نکته باریکتر زمو.

سال های بعد و پرونده های دیگری که سخت رسانه ای شدند مثل پرونده شهلا، همه و همه در افکار عمومی تضادی بس عمیق بین چادر و عفاف ایجاد می کند.
چرا باید متهمه ای که دارای شخصیتی منهای چادر است و چه بسا همین بدون چادر بودن او چنین شخصیتی برایش رقم زده، وقتی قرار است در مقابل افکار عمومی مورد قضاوت قرار گیرد باید چادر بر سر او باشد. این باید از کجا آمده؟ نگفتم قضاوت در برابر دستگاه قضایی. چون شاید با چادر بودن یا در هیئت واقعی خود بودن متهمه در روند قضاوت دستگاه قضایی تغییری حاصل نکند. اما قضاوت در افکار عمومی درباره متهمه چیزی دیگر است و درباره چادر چیز دیگر تری. کاش هر کسی آن طور که هست در برابر افکار عمومی حاضر می شد!
حال این را بگذارید کنار تیپ سازی های صدا و سیما که چادر را سر شخصیت های بی پول گرفتار و بدون تحلیل یا مظلوم مقصر می کند. و این دوتا را بردارید و بگذارید کنار برخی از زنان خیابانی که به طرزی خاص از چادر سر کردن شناخته می شوند. و باز این سه تا را بگذارید کنار تبلیغات شدید استعماری که از قدیم در مثل ها و متل های لمپن رایج در افواه، علیه شخص چادر و نه حجاب به معنای عام صورت گرفته و متاسفانه در برخی از عوام الناس از افواه به افئده راه یافته. و باز این چهارتا را بگذارید کنار.... این ها همه در یک سیر تاریک، مؤید یکدیگرند تا جفایی عظیم با چادر مشکی خواهرانم صورت پذیرد.

آنچه گذشت همه بهانه ای بود که حجاب سیاه خواهرانم را اینگونه بستایم که:

ای چادر!

نه به سیاهی محیط

     که به پاکی مساحت

                با کعبه برابری.

دامنی پاک چون کعبه باید

                  تا مادری در آن

                        علی زاید.

-----------------------------------------

بعد التحریر 1 : آنچه مرقوم شد به دعوت مدیر وبلاگ وزین عاشقانه بود در راستای اعتراض به چادر نمودن بر سر متهمین زن. و من که گمان می کنم باید بیشتر خواهران در این زمینه بنویسند، از دوستان بزرگوار سنا ، سراج ، کفتر ، رضوان ،خدا بود و دیگر هیچ  و بی تار و پود دعوت به قلمرنجه در این باب می کنم.

بعد التحریر 2 : هیچ نقدی از جانب ما برای تضعیف نیست.

بعد التحریر3 : چون به شدت سعی دارم در این وبلاگم از تصویر استفاده نکنم فقط لینک این اثرم رو تقدیم می کنم: http://golmikh2.persiangig.com/miri.jpg

قلمرنجه دوستان: سنا / خدا و دیگر هیچنذر موعود / رضوان / معصومه 

 




کلمات کلیدی : چادر، حجاب، عفاف، متهم، دادگاه، افکار عمومی، زنان خیابانی